نوروز میراث عنعنوی نخستین امپراتوری دهقان برزمین است
حسن پیمان حسن پیمان

 

 -3- قسمت

افسانه های نوروزی:ر

 

 

نوروزامدنوبهارامد

نخستین روزسال امد

نخستین سلطان زمین

دهقان ،با یوغ اسپارامد 

 

ازانجائیکه نوروز یک روزخروشنده وپرتحرک بیدارکننده ونیرودهنده وحیاتبخش عالم هستی وکرۀ خاکی که ما دران زنده گی مینمائیم بوده وبمثابۀ نخستین روز جستار وجهشندۀ نخستین مه سال است.اگنده ازعطرگلها وشگوفه های رنگین وزمزمۀ مرغان مست ومغرور وقناری خوش الحان؛توأم با وزش نسیم لطیف وعاطفی صباحی؛روی زمین گولگون وسبزه زاران؛انسان وحیوان ونبات وپرنده گان سر شار از عشق ومحبت بهاری را در طبعیت؛ امده با بوسه های نرم ولطیف خویش نوازش میدهد.روح وعشق ومحبت تازه را درکالبدها ودر تن هر حیه وذیروح؛زنده میسازد.الهام تکاندهندۀبر طبعیت وکیهان وتمام هستی ان می اورد وبا جشن وپایکوبی اغاذ زنده گی نوین را بشارت میدهد. حدیث وافسانه های نوروزی؛بویژه برای کسانیکه به ان بیشترمعتقداند وبه افسانه های دیووپری وابهامات بیشتر علاقه دارندخالی ازدلچسپی نخواهدبود.چنانچه اقای داکتراحمدجاویددرمجلۀ مهر چاپ مسکودرشمارۀ فوق العادۀان تحت عنوان"افسانۀ بابا نوروزی"با قلم توانای خود؛امدنوروز،باران وسبزۀ بهاری را در طبعیت باچنین تشبیهات ظریفانه؛ این افسانه را زیبا اورده اندکه برخی مطالب جالب ان قابل یاد اوریست؛کمپیرزنی راکه اورا بنام"بی بی نوروزی"ویا خاله کمپیرک یاد میکنند؛:"...زیبائی وجوانی خودرادوباره باز میابدومانند هر سال همرۀ بادبهاری ،ازجائیکه نشانش پیدا نیست؛می اید وبر گازی چون گهوارۀ ناز مینشیند واهسته اهسته تکان میخورد.خاله در حالیکه با چشمان لبریز ازتمنا،چشم براه دلدادۀ خوددوخته؛بازسپیدی راکه به ارمغان اورده بادست نگارین خودبه پروازدرمیاورد تاخیروبرکت را باز اوردوجهان بی بلا باشد.انگاه ازنشیب به فرازوازپائین به بالا چندان بیتابانه تاب میخورد تا خاطرۀ پرواز شاهان داستانی را از هامون به گردون زنده کند وچون ایزدبانو یا الاهۀ افسانوی اب ناهید یا اناهتای استوره ها بر ابهاودریاها فرمان براند.و...همانست که تاهنوزنوجوانان "گنده هارا"برسم پیشین؛پیکرۀسفالینه ئی از او میسازندوچون تازه عروس بهاری به ان لبعت والای می پردازند وسر انجام ان تمثال یا "نمادی"را به اب روان می اندازند تا شادابی وسرسبزی به ارمغان بیاورد."بابه نوروز یاپیر نوروز"عاشق دلسوختۀ خاله که شکوه پیران ونشاط جوانان دارد؛هرسال نو وهرروز نوازکرانه های زمان با تحفه های ازفردوس برین به سراغ صنم گریز پا؛فرود می اید؛ودهقان وار مشتی خاکی راازبهشت برای شهریان هدیه اورده؛بروی نوباوه های بستان می افشاند تا گلهای باغ زیبا تر و  رعنا تر نموکنند.وبار و بر درختان میوه دار؛شیرینتر وخوش مزه تر شود.بابه نوروزچون میداند که تنها درسر فصل بهار که غنچۀ رنگین ارغوان وشگوفۀ عطراگین بهار جهانرارنگ وبوی تازه میبخشد،میتواند به "گوهرناز" خوددست یابد؛ازاوجها از خلال ابرها باغرغررعد وتازیانۀ برق؛ظهورخودرا بسان"دولت یکروزۀ میر نوروزی"خبرمیدهد.خاله که اتش عشق تازه جوان؛خرمن وجودش راسوخته به شوق وشور می افتد؛بااشتیاق وهیجان بسیار؛امد امد بابه نوروز وفرارسیدن بهاررا به پیشوازمینشیندوپیش ازپیش اماده گی میگیرد...ومردم عامه هم باین باوراند که این همه پاغنده های برف که از اسمان پخته گونه فرودمی ایند؛پنبه یا پخته ایست که خاله ازان لحاف گرم وتشک نرم پرمیکند واندک اندک جهیزواویزخودراسرشته دارد..."--ویا به عبارت موئجزدیگری: بابه نوروزپشتارۀ تحفۀ زیبای بهاری راازعمق کیهان لایتناهی وازهفت طبقۀ اسمان وطبعیت با شوروشوق بی پایان جمع بندی نموده چون سوغات فردوسی به کرۀ خاکی این عروس زیبا وسبزینه پوش بهارفرودمیاید وهدیه میکند.وبه فکرمعشوق ناقراروچشم به انتظارش؛انچه داشته ونداشتۀ از هدایای خودرا؛درکوه وکمر ودشت وصحراها وباغها وبستانها میستاند؛تا گلها وشگوفه ها،سبزه ها ونباتات وحیوانات وهمه هستی را؛رنگ وبوی تازه،ثمرلذیذ وتازه؛درختان پربارتروزمین پرحاصل تر؛سال باخیروپرفیض وبا برکت تری رانوید میدهد.وبابه نوروزی وقتا که به جمع وجوش طبعیت وبه ناز وکرشمه زمین باروی گلگون وزیبای عطراگینش؛ این عروس اراسته ونورستۀ بهار؛ به غلغلۀ ابشارانش،وبه خندۀ گل وشگوفه وبه غنچه های نورستۀ باغها وچمنزارها وسبزه زارانش دراغاذ فصل ودرروزاول بهار که نخستین روزحلول مه سال است که؛ از همه ای ان واقف است؛بخاطرپررنگ شدن این جشن وعیدبزرگ ولادتها وزائیشها ونوینیها؛طراوت وتازه گیها وپایکوبیها که؛نسیم فرحتبخش وروح افزابراه هست که؛این گوهر نازودلباختۀ نایاب خودرادراین میان شایدو به امید انکه پیدانماید؛باشتاب هرچه تیز تروتوفنده تردرقعرتراکم وغلوی ابرهای سریع السیر؛غرغرکنان باصدای پرهیبت واتشین خود بسان رعد وبرق وبا غرور بلندوهیبتناکی؛ نوروروشنائی الماسین خودرانمایان میسازد؛ خبرهوشیارباشی وبیدارسازی واغاذزنده گی نوین ونورانی را بشارت داده وهمه طبعیت راتکان میدهدو از خواب گران وکسل کنندۀ سردی سرمای یخبندان بیدار میسازد و جان وتن انهارا با اب رحمت ونقره فام بهاری  حمام وشستوشو میدهد؛وخاله نوروز کمپیر که با صدنازونیاز وبا ارائیش غلو ی خود چنان زیبا وفریبنده میگردد وبه اندازۀ خودرا غلیظ ودلربا می ارایدکه چشم وروی وابرو وچهرۀ ان بکلی تغیرمیخورد وخط وخال سوزناک وحسن پری وش ودلفریبی را پیدا میکند؛ونمادی ازیک جوان نوبلوغ وبشاش وبا روی سرخ وسفید خودوبا سرمه ووسمۀ خود؛درمیان این جشن وپایکوبی؛دراتش تنهائی عشق گم کردۀ خودسوخته؛وبه شورومحبت به عاشق تازه بلوغ خود به بابه نوروزی وبا فرارسیدن بهار زیباوپرطراوت؛هرلحظه اماده گی میگیرد؛که این نسیم بهاری واین خادم دلسوز ومهربان بیداری وروشنائی که؛به پاس احترام عزیز دلباختۀ خود؛چنان به شدت ،اما بانوازش میوزد وهمه گرد وغبار وخاک وخاشاک را پاک میروفد تا زیرپای پایکوبان این جشن؛به نم نم باران از گل الود شدن ومکدرشدن وسائیرالوده گیها ولوثها جلوگیری نموده و همه ئی بقایای پلشتیهای نا مطلوب پارینه را یکسره جاروب میکند وبه خوش امدید بهاروبه استقبال تازه گیها مینشیند.دانه های نقره فام والماسین  ابرهای بهاری برای سیرابی سبزه ها وروئیش درطبعیت اب رحمت میپاشد وزمین را اب پاشی میکند وبویژه سبزه های که درجشن وسرور و پای کوبی میلۀ سمنک سربر اورده اند؛شیرینی ولزت تازه تری میبخشد!-واقای داکترجاوید در زمینه چنین اورده است:"...ازباران وتابش افتاب جهان چون دیبای ارمنی پاکیزه واراسته میشود انگاراهورا مزدا-سروردانا میخواهدفروهررا ازاسمانهافروفرستد تادراین روزهای پرمیمنت به افریدگان نیک منش؛سرکشی کندویاری رساندویا اینکه روانهای بیقرار نیاکان به زمین می ایندتا سری به کاشانۀ خودبزنندوکام شانراازشکرستان نذرها ونیازها شیرین کنند..." وهمچنان تشبیهات ظریفانۀ ازهفت اسمان واز هفت رنگین کمان از معدن ومنبع زیورات خورشید دراین زمینه چنین اورده اندکه:"..خاله نوروز اندام را با هفت گلاب شستو شو میدهدوخودرا به هفت قلم ارائیش میکند:وسمه برابرو،سرمه بر چشم،گلگونه به رخسار،سپید اب به روی،حنابردست،غائیله برموی وزرک برپیشانی.انگاه خودرا با مشک وعنبر خوشبو میکند وبا (هفت)زینت وزیورمی اراید؛همه ازگنجینۀ بهار:انگشتری با نگین یاقوت؛گوشواره با اویزۀ اززمرد؛میخک ستاره نما با دانۀ فیروزه،طوقی ازشمسۀ زرد،دستبند جواهرنشان،خلال زنگوله دار وپای زیبی زرگونه..."وبااین توضیحات وتشبیهات ادیبانه ی فرهنگی  خود افسانه را بیشتررنگینترنموده چنین ادامه میدهد:"خاله با جهش وپرش هرچه تمامتردست وپامیزند که دست بابه نوروزبه دامن نازش نرسد.وبابه نوروزتلاشدارد تاکه"جان وجهان"رازودترفراچنگ اوردتاعاشق هم باشند،بوسه بردست هم نهند...اما به چابکی ازدستش رها داده ازفراز گازبربسترزمین پرت میکند وانگاه برتخت روانی ازابرها مینشیند وازنظرها ناپدید میگردد."-ویا به روایت دیگر."..خاله را رویای شیرین میرباید،همینکه چشم ازخواب نازبازمیکند میبیند که حدیث این همان نوروزاست که تحفۀ خودرا گذاشته فرارکرده است.واعتقاد مردم دراین باره چنین بوده است که؛اگراین خالۀ سحرافرین وپاکیزه دامن خودرا دراب باندازد،مژده انست که دران سال باران فراوان میباردوجهان سرشار وپربارازنضهت ولطافت میشود؛واگربه خشکه بافتد ابر زر پاش بهاری ازار و نیسان سستی میگیرد؛قحطی وخشک سالی وقیمتی را بار میاورد.." که،چنین مباد.!و--به روایت دیگرنوروبه معنی طیف نوریست که ازاسمان برزمین امده همه جارا نورافشانی میکندوزنده جانها راجرئت وحیات میبخشد.و

بنابراین ارزشهای مهم عنعنوی وتأریخی وفرهنگی که ازهزاران هزار سال به این سو به حیث سنن ورسوم سنتی وبشکل افسانه هاسینه به سینه نقل گردیده وبه عنوان یک میراث بزرگ فرهنگی وهوئیت ملی؛علی الرغم کلیه ئی حساسیتها وتنگ نطریها وبی فرهنگی ودهشت افگنیها؛جنگ وخشونتها واتش سوزیها وبویژه در دورۀننگین وبربرمنشانه طالبان بی فرهنگ وهوا خواهان ایشان که طی یک فرمان؛ تجلیل واستقبال از نوروز رامنع قرارداده بودند؛اما نسل با النسل در قلوب توده ها جای گرفته وریشه های عمیق پیدا نموده است که نتنها ازبین نمیرود بلکه بااستقبال گرم ازاین روزفرخنده ونیکو سالبسال به ان رشد ورونق بیشترداده میشود.وبویژه درکشور ماکه از جملۀکهن ترین جشن وعید بزرگ مردم ما محسوب میگردد..ا

وافزون بران قرار اسناددست داشته وروی اثار ونوشتار برخی اگاهان ونخبه گان، روزنوروزبنابر ارزش واهمیت فرهنگی که نزد جهانیان پیدا نموده است؛دریک نشست سازمان ملل متحدکه به اشتراک ده ها کشورجهان به صفت یک عیدبزرگ جهان بشریت به ان ارج گذاشته در ماه اکتوبر سال (2009م)با رأی مثبت (112)کشورجهان به تصویب رسیده وبان رسمیت داده شده است که دراین کشورها همه ساله نوروز را جشن گرفته ازان استقبال به عمل می اورند.وهمچنان به تعقیب ان بار دیگر مجمع عمومی سازمان ملل که مقران درنیو یارک است؛در (23 فبروری سال 2010م)درهفده همین نشست خویش در چوکات مادۀ(44) تحت عنوان"فرهنگ صلح" عیدنوروزرارسمأ به تصویب رسانیده وانرا در(17) بند بطورمقدماتی ودر (5) بند بطور اجرائی در جهان برسمیت شناختند.وافزون بران نوروز در فهرست میراث فرهنگی معنوی بشر سازمان ملل(یونسکو)نیزقبلأ قید گردیده و دراین اواخرباردیگر تأکید گردیده است.ودرفیصلۀ این نشست امده است که؛:"..نوروزبرای بیش از (300)ملیون نفر درسراسرجهان بنام اغاذ سال نوبوده وبیش از (3هزار سال)است که درمناطقی ازبالکان،منطقۀ دریای سیاه،قفقاذ، اسیای مرکزی وخاورمیانه وبسا نقاط دیگری ازجهان جشن گرفته میشود..."...چنانچه عالم بی بدیل وفاضل دانشمند؛ابوریحان البیرونی بزرگ گفته است که:"...روز نوروزهرشخصی درکنار خانۀ خویش ازراه تبرک هفت صنف از غله جات وگیاهان برهفت استوانه بکارد وازروئیدن این غله جات به خوبی وبه بدی زراعت حاصل سالیانه را پی میبرد..."این شخصیت بزرگ علمی در متبحر بودنش درعلوم کشاورزی؛علوم طبعی واجتماعی وسائیر علوم دیگر؛ازاین تحقیقات تطبیقیش  که دران زمان حرفی ازتحقیق ویا ریسرچ درمیان نبوده؛اما این بزرگوارودانا انقدر عمیق تفکرواستعداد سرشاروعالی علمی داشته است که در هما ن زمان عقب ماندۀ تأریخی ازطریق علم (کشت توافقی وتطبیقی) درزراعت؛ انواع غلجات ودانه باب ونباتات وگیاهان مفیده را با استفاده از ابتدائی ترین وسایل دست داشته دربین استوانه ها تجربه وبعد ازاخذنتائیج ان که کدام ازاین تخمها،نباتات وگیاهان مفیده نتائیج بهتر وحاصل خوب تروفراوان ترمیدهد؛ازمیان انها جنس بهتر انرا سره نموده؛انتخاب میکرده است وانرا به دهاقین وکشاورزان برای ترویج وارتقأ سطح فی واحدتولید انها توزیع واموزش میداده است که؛امروزبشروعلمای رشتۀ تحقیقات علمی واموزش تطبیقی(توافقی) در کشاورزی درفارمهای تحقیقاتی وتجربوی با استفاده از مدرن ترین وسائیل لابراتواری از همچو شیوه ها وروشهای ابوریحان البیرونی، البته بشکل(مدرن ومیکنایز)ان دربالا بردن سطح فی واحد تولید استفاده مینمایند.ا

گروهی را عقیده برانست که نوروزغلبۀ نیکان بربدان است؛ونوروزرا روز عدالت؛اعتدال وداد گستری نیز گفته اند؛ چنانچه دراثار موئرخین وپژهژگران امده است که شاه اما نالله غازی و محصل استقلال افغانستان  وشخصیت ملی وازادیخواه ؛باارج گزاری به این روز ؛زنجیربرده گی وغلامی را ازدست وپای هزاره این محکوم ترین ملیت زحمتکش (خانوادۀ تورک)  ما؛ پاره نمود؛دراین روز بود که طی یک فرمان رسمی تأریخی لغو اسارت وغلامی خلق محنتکش هزاره را رسمأ اعلان نمود. وبرای نخستین بار بودکه خلق تحت استبدادهزاره ازادی خودرا ذریعۀ این فرمان  از اسارت غلامی وبرده گی بدست اوردند. وقرار روایات دیگر ؛روزنوروز روز خلافت علی مرتضی شیر خدا مصادف میگردد که برای توده های ملیونی مسلمانان هزاره ازلحاظ مذهبی وعنعنوی بیشتر ارزش واهمیت تأریخی داشته واین روزرا بیشتر وبه نحو بهتر استقبال وگرامی میدارند.-و همچنان نوروزرا روزاغاذ سال و"برابری شب وروز" خوانده اند که؛طبعیت موازنه بین دمای گرمی وبرودت وسردی هوا وسرما ؛اعتدالی قائیم مینماید وانرا باهم برابر ومعتدل میسازد.-ازان رو باید اذعان داشت که:نوروز بمثابۀ روزنو واغاذ سال نو ونخستین روز حمل یا فروردین ماه حساب نموده وبمثابۀ روز جهش وحرکت وبیداری،اماده گیهای نو وبمثابۀ یک عید کهن عنعنوی دهقانی ونوید بخش کاروتولید وبهره برداری اززمین؛وبمثابۀ روزنیک واغاذکنندۀ سال پرفیض وبرکت ونوید بخش عشق ومحبت؛دوستی ها وصمیمیتها ورفع کدورتها وکینه ورزیها از ان استقبال نموده وبه ان باید ارج گذاشت. ونتنها درکشورعنعنوی وباستانی ماافغانستان فرهنگ ستان؛بلکه به اساس راپورها وفیصله های ملل متحد دربیش ازیکنیم ملیاردنفوس جهان برسمیت شناخته شده وهمه ساله بخاطر گرامی داشت ازاین روزپرمیمنت وفرخنده تأریخی دراین کشورهای جهان؛باعالی ترین وبه باشکوه ترین شکل ان؛تجلیل واستقبال به عمل می اید.واین درحالیست که درکشورماتم زده وجنگ زدۀ ما؛خلقهای دلیروسرسخت ما؛علی الرغم جنگهای کثیف وشوم تحمیلی برغم همۀ دسائیس وتوطئه ها ومعامله گریهای خائینانه وضد ملی برخی حلقات فاشیستی وابسته به اجنبی رژیم نیمه طالبی ضدملی وضددموکراتیک بخاطر مختل سازی واسیب رسانی زنده گی نیمه امن مردم صفحات شمال بشکل مخفی یا علنی با صدورطالبان مذدور وگروهی کوچیان اجیروبا صدورومسلح نمودن تیرورستان تحت عنوان کوچی وانتقال عمدی جنگ درمراکز هزاره نشین ودرصفحات شمال کشور؛بخاطر بیثبات سازی اوضاع صلح امیز ان مناطق ؛شب وروز تلاشهای مذبوهانه نموده امده اند.واما خلق دلیر وبا عزم وبا ایمان مااین عیدعنعنوی تأریخی وفرهنگی خودرادلیرانه استقبال و جشن گرفته وبمقام ان ارج گذاشته اند.ا

که بدین مناسبت حلول عید نوروز؛عید زائیشها وروئیشها ونو افرینیها وجشن فرخنده وتازه گیهارابه تمامی خلقهای ملیونی افغانستان وخلقهای جهان که ازاب وهوای این روزسخاوت وسعادت مستفید میگردند؛برای کلیه ئی مردمانیکه به عید نوروز ارج میگذارند؛باید  برای ایشان صمیمانه مبارک باد بگویم.ا؛اما دیده میشود که برخی متعصبین صرف ازدیدگاه های تنگنظرانۀ برترجوئی  تلاش دارندبه این روز عنعنوی نیز کاملأرنگ وبوی اتنیکی وزبانی وسیاسی وشوئنیستی  وحوزه وی وغیره بیماریهای برترجوئی فرهنگی بدهند!؟--امید است که به این روز عنعنوی و میراث دهقانی ودهاتی وفرهنگ اصیل باستانی ؛بدون هیچگونه تبعیض وبرتر جوئیها ارج قائیل شده وازان منحیث یک روز عنعنوی وتأریخی نتنها وطنی بلکه سراسر جهانی استقبال گردد واگر بازبان ملیتهای تحت استبدادو مردمان غیر هم زبان خود در داخل کشور خصومت زبانی داری؛نباید بخاطرتعصب داخلی خود؛ با دیگران تعصب ورزید وحد اقل به فیصله های فرهنگی ومثبت ملل متحد باید احترام گذاشت.ا.ا

بسا روایتها وافسانه ها درمورد نوروز ازقدیم الایام بدین سو سینه به سینه انتقال داده شده است.دریکی ازاین روایات امده است که؛ نوروز اول روز ویا اغاذ هرسال است یا هرمز فروردین؛یعنی مردم درنوروز از درد ورنج وغم اسوده بوده اند واین روزرا جشن گرفته انرا نوروز مانده اند.وشاعران به وصف این روز وسلطان زمان خود اشعار نغز نیز سروده اند.ازمدح فردوسی میخوانیم:و

 

سرسال نو هرموز فروردین

براسود ازرنج،تن،دل زکین

بزرگان به شادی بیاراستند

 می وجامی رامشگران خواستند

چنین روزفرخ ازان روزگار

بمانده ازان خسروان یاد گار

فردوسی"ر"

 

مگر وای بحال مصیبت بارومشقت توده های ملیونی افغانستان که نوروزشان به درد ورنج وبه غم وماتم وبه اندوه بی پایان مبدل شده است که به این روزها بهترین فرزندان وعزیزان وجگرگوشه های شیرین ودلبندان خودرا پیوسته  قربانی میدهند!-ومشتی اقلیتهای فاسد-فاشیستی طرازمافیائی ودشمنان رنگارنگ داخلی وخارجی؛با براه انداختن تعصبات اتنیکی ونفاق ملی که یگانه واخرین سلاح زنگ زدۀ انگلیسی است؛بخون پاک توده های ملیونی ما؛نوروز خودرا رنگین تر ورونق بیشترداده از ان لزت میبرند!!و

ودر محتوای "افسانۀ بابا نوروزی"چنین امده است که:علت بازدریافت انگشتررمزوحکمت حضرت سلیمان که کلید اسرار ان بوده است؛در ان است که؛"پرستوی خوش خبر به پاداش انکه لانه اش پامال نشد؛پای ملخی را نزد سلیمان هدیه میبرد؛وبعدأ مردم به این باور مند شده اند که گویا رسم تحفه دادن به دوستان ویا هدیه بردن مرغ سفید به درگاه سلطان وبردن خانچۀ نوروزی ولباس وغیره تحفه های نوروزی به نو عروسان از همین جا ریشه میگیرد..."و قرار روایات دیگرواثرپژوهشگران در روز نوروز در عصر عباسیان در بهرا لنهرین چنان رواجی بوده است که؛درصبح نوروز مردم بالای یک دیگر اب میپاشیدند وانرا نماد پاکی وستره گی بفال نیک میگرفته اند؛وبه این روز خوش واغاز فیض وبرکت؛ قند و شکرویا شیرینهای مختلف به یک دیگر هدیه مینمودند.که درشهرمیمنه مرکز ولایت فاریاب نیزبعداز ختم مراسم نوروز وشلیک نه یا یازده توپ  به استقبال نوروز که بطرف شرق شهرمیمنه دربالای تپۀ "تل عاشقان"نصب گردیده بود؛  شیرینی های ازقبیل(لوز،قند های بشکل مخروطی ،روستۀ چهارمغزی،نقل بادامی،جلیبی،شیرپیره،حلوای کنجتی،حلوای قندی،وچند نوع کیک وکلچه؛ ومیوۀ خشک کشمش نخود وشیرینی بنام ابک دندان برای اطفال وغیره...)ازطرف شهرداری در صالون ان  برای صرف ؛در قدمۀ اول به مقامات وکارمندان دوائیر به ریش سفیدان وبزرگان وبعدأ به اطفال وسائرین  گذاشته میشد وبعد از عید مبارک واحوال پرسی بایک دیگر باشادی وسرور نوروزرا گرامیداشته رخصت میشدند وبه سائیر سرگرمیهای نوروزی خود مصروف وبه عقب کار ووظائف خود و یابه خانه های خود میرفتند.ا که باتحکیم بیشتر حاکمیتهای قبیلوی وقبیله سالری به بهانه های ضعف اقتصادی وضعف علاقه سال بسال کمرنگ گردیده وتقریبأ ازبین رفته است.ا.

درروایات دیگری از افسانه های نوروزی میخوانیم که؛درگذشته ها درشب نوروز اتش می افروختند که این رسم ازبقایای دورۀزرتشت بوده که نمادی از اتش پرستی را بیان میکند.که روشن نمودن شمع درشب نوروز از همان عصر بوده که نمادی ازشکست تاریکیها وگذشت سال پارینه وامدن روشنائیها ومحاسن انرا بفال نیک میگرفته اند که؛ به روایت دیگراین عنعنه را هرمزد ساسانی افسانوی پسر شاه پور نواسۀاردشیر بابکان بنیانگذاری نموده است.وهدایای نوروزی بیشتردرزمان امویان معمول گردیده است ؛اما درزمان خلفای راشدین درابتدا چندان علاقه وتوجه به نوروز نبوده است.وامیران معاویه نیز بروز نوروز؛تحایف وهدایای نوروزی به مردم تقسیم میکرده اند.وبنی امیه تأدیۀ درهم را برای ایرانیان درروز نوروز معمول نموده بوده اند.که درزمان معاویه این مقدار الا ده ملیون درهم میرسیده است.وحجاج بن یوسف نخستین کسی بوده که دراسلام هدایای نوروزی را رائیج نموده بوده است.که بعدأ بنابر ضعف وضرراقتصادی ومصارف کذاف وخرافی توسط عمربن عبدا لعزیز این رواجها ممنوع قرارداده شده است که درعصر خراسان وخراسانیان رسم ورواج وعنعنۀ نوروزی دوباره زنده میگردد وبیشتر رونق میابد.بویژه درزمان ابومسلم خراسانی،خلافت عباصیان وسلسلۀ طاهران،برمکیان و صفاریان وتورکان وگورگانیان بیشتررونق داده شد واز این روز پربرکت تجلیل واستقبال خوب به عمل اورده شده است.و

 

 

ادامه دارد......و

 

 

 

حسن پیمان

  اپریل/2/12

 

دهقان نخستین کاشف نوروز

 

 

 

نوروز امد در جهان شور ومستی از سرگرفت

گیتی ما تازه گی وبیداری  دربرگرفت

 

شگوفه ها درچمن درباغ وراغ زنده گی

درختان پر برگ وبار شد و شیرین ثمرگرفت

 

بابه دهقان با اسپارو ازبرای کشت وکار

چه مستانه شخم زد و محنت کشید زرگرفت

 

دزدوخائین واستمگر مافیای "مخدر"ر

حاصل رنج وعذابش خائینین به جبرگرفت

 

نخستین کاشف نوروز درنخستین زنده گی

نخستین سلطان زمین،تختش را "جمشید!؟"گرفت

 

 

طالبان"وحشی امد بابه نوروزشد بدار"

ملک فرهنگی بسوخت و شهررا"بربر"گرفت

 

 

سلیمان یافت حلقۀ"طلسم"خود درهمین روز

ازفیض این روز نیکو معجزه از سرگرفت

 

روزنوروز روزاست نیک و فیض بخش چون افتاب

کشتی"نوح"نجات یافت و ؛ازاین روز بهره گرفت

 

روز نوروز که نخستین روزی؛ از سال ما است

روح نو، ارمان نو، حیات نو دیگر گرفت

 

همه در نوروز نوین شد همه عالم زنده گشت

در سرزمین خسته ام نوروز خونین ترگرفت

 

نازم انروزی که اید نوروز با شور وسرور

 مشعل خاموش بیوه، ار  دوباره درگرفت

 

پایکوبی سزد"پیمان"دراین نوروز نو گستر

ار بجای اه وضجه صلح وسرور از سرگرفت

 

حسن پیمان

 

اپریل/2/12 

 

باقی دارد.... 


April 3rd, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي